- ده رش (دِهْ رَ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 15هزارگزی شمال کوزران. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از چاه تأمین می شود. راه آن در تابستان می توان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
معنی ده رش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(بَ دِ دَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان الند بخش حومه شهرستان خوی. سکنۀ آن 150 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(گِ دَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه که در 20هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 12هزارگزی شمال راه شوسۀ میاندوآب به مهاباد واقع است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 275 تن است. آب آن از سیمین رود و چاه تأمین میشود. محصول آن غلات، چغندر و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(گِ دَ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 31هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 5000گزی جنوب راه شوسۀ مهاباد به میاندوآب. هوای آن معتدل و دارای 178 تن سکنه است. آب آن از سیمین رود و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون، چغندر و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(سِ دِهْ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش کوچصفهان شهرستان رشت واقع در 4 هزارگزی جنوب باختری کوچصفهان یعنی راه شوسۀ رشت به لاهیجان و رشت و قزوین. هوای آن معتدل و مرطوب است و 1750 تن سکنه دارد. آب آن از سفیدرود تأمین میشود. محصول آنجا برنج و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(دِهْ)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان بخش مرکزی شهرستان رشت. واقع در 9 هزارگزی شمال رشت و 2 هزارگزی شمال خاور پیربازار. جلگه، معتدل، مرطوب. دارای 243 تن سکنه. آب آن از صیقلان رودبار. محصول آنجا برنج و صیفی کاری. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
(خَ بَ دَ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در چهل وپنج هزارگزی باختر مهاباد و دوهزارگزی خاور شوسۀ نقده به خانه. جلگه و معتدل و آب آن از رود آواجیر و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(بَ دِ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره شهرستان سنندج. سکنۀ آن 165 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(بَ دِ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان نمشیر بخش بانه شهرستان سقز. سکنۀ آن 180 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(دَهْ)
لغت نامه دهخدا
کسی که دارای ریش انبوه و هنگفت و بزرگ باشد. (ناظم الاطباء). لحیۀ انبوه و گنده. (آنندراج)
(بَ دِ رَ شِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره شهرستان سنندج. سکنۀ آن 130 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(بَ دِ رَ شِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ویسه بخش مریوان شهرستان سنندج. سکنۀ آن 200 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(بَ دِ رَ شِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد. سکنۀ آن 158 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(دِهْ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان خانمیرزابخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 34هزارگزی خاورلردگان. دارای 105 تن سکنه است. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
(دِهْ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج. واقع در48هزارگزی خاور سنندج. سکنۀ آن 325 تن. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(دِهْ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سنگر کهدمات بخش مرکزی شهرستان رشت، واقع در 18هزارگزی جنوب رشت. با 345 تن سکنه. آب آن از نهر خمام رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دورو، مکار